بالاخره خبر افزایش قیمت سوخت در اولین دقایق بامداد جمعه ۲۴ آبانماه در رسانههای مختلف خبری پیچید. خبری که برای بسیاری از شهروندان ایرانی کمی شوکآور بود. قیمت بنزین که آخرین بار در تاریخ 3 خرداد 94 روی قیمت هزار تومان تکنرخی شد،[1] بعد از گذشت نزدیک به 4 سال و نیم، با یک جهش قیمتی رو به رو شد. طبق مصوبه سران سه قوه، بنزین سهمیهای 1500 تومان و بنزین آزاد 3000 تومان قیمتگذاری شد. این افزایش قیمت ناگهانی شرایط را برای اعتراضات بخشهای مختلف جامعه فراهم کرد. در این تحلیل قصد داریم به نکات مثبت و منفی این طرح بپردازیم.
چرا بحران بنزین حل نمیشود؟
برای فهم علت بحران بنزین باید دلایل این مشکل چند دهساله را بیان کنیم. علت بحران بنزین همان علتی است که بحران دلار به آن دچار شده است. رویکرد دور از عقل تثبیت و پرش دولتها عموماً در دوره اول ریاست خود با رویکرد کنترل قیمتها سعی در کنترل تورم دارند. ولی از آنجا که این فنر با رشد نقدینگی مدام در حال تنگتر شدن است با اولین تکانه از جا میجهد و با یک جهش تمامی آن دستاوردهای تورمی یکجا از بین میرود. در دولت روحانی نیز برای چندمین بار این روند تاریخی تکرار شد و بعد از چند سال تثبیت قیمتها، شرایط برای جهش قیمت دلار و بعد از آن بنزین فراهم شد.
بحران یارانه انرژی در ایران چه میزان بزرگ است؟
برای برآورد ابعاد بحران یارانه بنزین و انواع دیگر انرژی بهتر است به منابع معتبر جهانی رجوع کنیم. طبق گزارشی که سازمان بینالمللی انرژی منتشر کرده است میزان یارانه انرژی در کشور ایران در سال 2018 نزدیک به 70 میلیارد دلار است. (که احتمالاً این رقم تاکنون افزایش داشته است و به حدود 90 میلیارد دلار رسیده است.) این میزان یارانه انرژی سبب شده است که ایران با اختلاف در جایگاه اول در حجم یارانه پرداختی انرژی قرار بگیرد. بعد از ایران کشورهای عربستان سعودی و چین قرار دارد. برای فهم عمیقتر، بهتر است این عدد را به ازای هر نفر بیان کنیم، با تقسیم عدد بر جمعیت کشور به سهم حدودا 900 دلاری هر ایرانی از یارانه انرژی میرسیم که این رقم معادل اعطای رقمی در حدود 80 دلار ماهانه معادل حدودا یک میلیون تومان است. (دقت کنید که اعداد به دلار است و در صورت تورم ریال، این اعداد تغییر نخواهد کرد.) اگر تنها نصف این میزان را به دو دهک بالا ندهیم، میتوانیم یارانهای در حدود ماهانه 120 دلار به دو دهک پایین جامعه تزریق کرد. این به معنی آن است که یک خانوار چهارنفره از دهک پایین و فقیر جامعه در ماه درآمدی در حدود 480 دلار کسب میکند که معادل حدودا 5.5 میلیون تومان است. حساب کنید با این پول اقشار ضعیف جامعه از فقر مطلق رهایی پیدا میکنند. ازاینرو میتوان فهمید موضوع یارانه انرژی و آزادسازی قیمت سوخت یک موضوع بسیار حیاتی است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
لازم به ذکر است از کل میزان یارانه اعطایی که 900 دلار به ازای هر فرد است، بخش کوچکی از آن متعلق به یارانه بنزین است و باید گفت این یارانه شامل اشکال مختلف انرژی میشود. پیدا کردن عدد یارانه بنزین کار سادهای است. میتوان قیمت کنونی را از قیمت فوب + هزینه حمل و توزیع کم کرده و در مصرف روزانه ضرب کنیم تا عدد یارانه بنزین تعیین شود. اگر مصرف مردم ایران بهطور متوسط روزانه 100 میلیون لیتر باشد، با در نظر گرفتن قیمت 6 هزارتومانی بابت هر لیتر بنزین و قیمت هزارتومانی بابت فروش و توزیع، مبلغ 7 هزار تومان برای قیمت واقعی بنزین برآورد میشود. بنابراین دولت بابت هر لیتر بنزین رقمی در حدود 6 هزار تومان یارانه میدهد که با ضرب این عدد در 100 میلیون لیتر، عدد روزانه 600 میلیارد تومان بابت یارانه بنزین در نظر گرفته میشود. این عدد به معنی یارانه نزدیک به 220 هزار میلیارد تومانی بنزین است که با فرض دلار 11 هزارتومانی معادل 20 میلیارد دلار یارانه انرژی است.
سهم دهکهای مختلف از یارانه بنزین چه میزان است؟
برای برآورد میزان مصرف یارانه انرژی توسط دهکهای مختلف درآمدی، نگاهی به میزان مصارف دهکهای مختلف جامعه انداختیم و از آنجایی که انرژی در تمامی اجناس و خدماتی که دریافت میکنیم نقش دارد، میتواند معیار خوبی برای برآورد نسبت استفاده از یارانه در دهکهای مختلف جمعیتی باشد.
طبق گزارش بودجه خانوار سال 1395 که توسط بانک مرکزی منتشر شده است، نزدیک به 60 درصد از مصرف کشور توسط سه دهک بالا انجام میشود و تقریبا نیمی از مصارف کشور توسط دو دهک بالای جمعیتی کشور است. این در حالی است که سه دهک پایین جامعه که 24 میلیون نفر از جمعیت کشور را شامل میشود تنها در حدود 10 درصد از مصارف کشور را انجام میدهند.
با فرضهای گفته شده در بالا، دهک اول جامعه با سهم 30 درصدی از مصارف کل کشور ده برابر دهک دهم با سهم 3 درصدی در مصارف کشور از یارانه بهرهمند خواهد شد.
اشتباهات سیاستگذار:
باید گفت انتقاداتی نیز به آن وارد است. در واقع گرانسازی بنزین هیچکدام از مشکلاتی که تاکنون سیاستگذار با آن مواجه بود را حل نکرد.
1- تثبیت 5 ساله قیمت:
شاید بتوان اولین اشتباه بزرگ سیاستگذار را همین حالا به او گوشزد کرد. تثبیت نزدیک به 5 ساله قیمت سوخت شرایط را آنچنان برای سیاستگذار سخت کرد که ناچار به افزایش یکباره قیمتها آن هم بهاندازه 200 درصد برای قیمت آزاد شد. این افزایش یکباره قیمت یک شوک به مردم وارد میکند. متأسفانه سیاستگذار اقتصادی این بار نیز مانند دفعات قبل از گذشته درس نگرفته و بعد از تثبیت چندساله قیمت بنزین با یک جهش قیمتی شوکی به کسبوکارهای مختلف وارد کرد.
این فرصتسوزی از آنجایی پررنگ میشود که در جریان کاهش قیمت نفت تا مرز 35 دلار در سال 94 دولت روحانی میتوانست یکبار برای همیشه آزادسازی قیمتها را اعلام کرده و مشکل بنزین را برای همیشه حل کند. در آن زمان قیمت بنزین در حدود 40 سنت بود و با فرض دلار 3500 تومانی قیمت حدود 1400 تومان برای قیمت فوب خلیجفارس در نظر گرفته میشد. اما این فرصتسوزی تاریخی سبب شد که فنر قیمتها جمع شود و با افزایش قیمت نفت و دلار در سالهای بعد عملاً امکان آزادسازی آن از بین رفته و افزایش اندک آن نیز تأثیری بر روی کشور و یارانه انرژی نداشته باشد. شاید بتوان گفت این اشتباه روحانی بعد از دلار 4200 تومان یکی دیگر از اشتباهات بزرگ او بود.
2- گرانسازی یا آزادسازی:
بهعنوان فردی که اندکی درزمینه اقتصاد مطالعه کرده است، باید بگویم بین این دو تصمیم تفاوتهای معناداری وجود دارد. دولتها در قضیه بنزین همواره راهکار اول که گرانسازی است را انتخاب کردهاند و با این کار عملاً قدرت قیمتگذاری را در دستان خود نگه داشتند. این کار یعنی با رشد دوباره نقدینگی و نرخ ارز دوباره باید شاهد یک جهش قیمتی در بنزین باشیم و موضوع قیمت بنزین یک موضوع چند ده ساله در اقتصاد کشور شده است.
3-عدم شفافیت کافی پیرامون توزیع یارانه:
شیوه اطلاعرسانی خبر افزایش قیمت بنزین به نحوی بود که عملاً توزیع یارانه و بهبود معیشت مردم زیر سایه آن رفت. در صورتی که دولت بهدرستی در حال توزیع درآمدهای حاصل از افزایش قیمت بنزین بین خانوارهای ضعیف جامعه است، اما اطلاعرسانی ضعیف سبب شد این خبر به حاشیه رفته و عموم مردم به آن توجه نکنند. حتی بسیاری از مردم متوجه تفکیک این رقم نسبت به یارانه نقدی نشدند و تصور آنها افزایش ناچیز یارانه نقدی بود.
4- نقض قانون هدفمندی یارانهها:
برطبق قانون هدفمندی یارانه که در سال 1388 به تصویب مجلس رسید، قیمت فروش داخلی بنزین، نفتگاز، نفت کوره، نفت سفید و گاز مایع و سایر مشتقات نفت، تا پایان برنامه پنجساله پنجم توسعه کمتر از 90 درصد قیمت تحویل روی کشتی (فوب) در خلیج فارس نباشد. این قانون که هیچگاه عملی نشد و تنها در سال 1394 به یک قدمی آن رسیدیم، در طول سالیان متمادی نقض شده است و بعد از 4.5 سال تثبیت قیمتها، شورایی تحت عنوان سران سه قوه افزایش قیمت بنزین را تصویب میکند. این کار به خودی خود جایگاهی در رسومات قانونی کشور نداشته است و بهتر بود دولت قانون هدفمندی را مصداق افزایش قیمت بنزین عنوان میکرد.
برای آینده چه کنیم؟
بهمنظور برخورد با بحران یارانه انرژی و بهطور خاص بنزین راهکارهای زیر پیشنهاد شده است.
1- آزادسازی قیمت انرژی در کشور و بازتوزیع عواید حاصله بین مردم (بعد از کسر مالیات و مخارج دولت)
2- شناورسازی قیمت بنزین بهصورت درصدی از قیمت جهانی و بازتوزیع عواید آن
3- تخصیص بنزین به هر کد ملی و ایجاد بازار متشکل انرژی
4- افزایش قیمت بنزین به عددی ثابت و در ابعاد جهانی
5- افزایش قیمت بنزین به عددی ثابت و بالاتر از 1000 تومان
6- افزایش قیمت بنزین بهصورت سهمیهبندی
7- تثبیت قیمت انرژی در سطح 1000 تومان
در میان تمامی روشهای بالا دولت برای چندمین بار گزینه 6 را انتخاب کرد. شاید ترس از شورشهای اجتماعی دولت را مجبور به اتخاذ روش 6 کرده است. اما باید قبول کرد اقتصاد در نهایت خود را به دولتمردان ثابت میکند و با افزایش دوباره تورم این قیمتهای کنونی دوباره نیاز به اصلاح پیدا خواهند کرد.
با تمام گفتههای بالا سهمیهبندی بنزین نسبت به ثبات قیمت 1000 تومانی ارجحیت دارد و از این نظر باید گفت دولت تصمیم بد را گرفت اما به تصمیم بدتر پایان داد.